اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 12 روز سن داره

كلبه كوچك امير حسين

اميرحسين در نقده و پيرانشهر

سلام به همه دوستاي گلم امیدوارم که حال همگی خوب باشه به خاطر امتحانات میان ترمم زود زود نمی تونم بیام اپ کنم                                                     همتونو دوست دارم                         دیروز صبح بابایی امیر حسین میخوا...
31 ارديبهشت 1391

متن آهنگ آتم توتم من سني و معني آن ( آهنگ فعلي وبلاگمون) + لينك دانلود

Atem Tutam Men Seni               بالا میاندازم و می گیرم من تو را Şekere Gatem Men Seni             با شكر قاطي كنم من تو را   Akşem Baben Gelende (Oy)        شب وقتي بابات اومد(اي) Öğüne Atem Men Seni               تو بغلش ميندازم من تو را   Hop Hopun Olsun Oğlum            از خوشحالی بالا پایین بپری (همیشه ) پسرم ...
31 ارديبهشت 1391
232586 1 12 ادامه مطلب

روز مادر

ماماني شنبه روز مادره روزت مبارك تو ای مادر که یک عمره دلت با غصه دم سازه صبوری های تو مادر ، منو به گریه می اندازه مثل یک طفل خواب آلود ، من محتاج آغوشم از آن لالایی هات مادر ، بخون بازم توی گوشم برای سرنوشت من ، تو دلواپس ترین بودی برای اشک های من ، همیشه آستین بودی تو ای همیشه غم خوارم ، تو ای محرم ترین یارم به نام نامی مادر ، همیشه دوستت دارم نوازش کن مرا با دست که فرزند تو غمگینه کی می خواد بعد از این تو قلب من جای تو بنشینه گل من روزگار روزی تو رو از شاخه می چینه در آغوشم بگیر مادر که رسم...
20 ارديبهشت 1391

امیرحسین عصبانی.....؟؟؟؟

سلام ...سلام صدتا سلام ..... امروز رفتيم واست كفش تابستوني بخريم اخه اينجا هوا داره كم كم گرم ميشه البته يه بارونه قشنگ بهاري هم باريد .   از بس دنبال كفش واسه عزيزماماني گشتيم ديگه خيلي خسته شده بودي ودوست نداشتي پياده بياي .....................   ميگفتي ماماني بقللللللللللللللللللللللللللللللللللل........... وبهونه مياوردي ....      بعضي وقتا هم ميخواستي بيخودي گريه كني .....نميدونم چرا تو اصلا از خريد كردن واست خوشت نمياد ....   بالاخره هر طور شده واست يه جفت كفش خريديم ..... مثل اينكه خيلي خوشت اومده   واست سه تا  كتاب قصه با جامدادي ببعيه زبلو خريدم خيل...
16 ارديبهشت 1391

بایاتیلار (لای لای و نازلاما)

  بایاتیلار (لای لای  و نازلاما)   لای-لای دئدیم یاتینجا, گؤز‌لرم آی باتینجا. جانیم ذینحارا گلدی سن حاسیله چاتینجا.   ******  لای-لای دئدیم بویونجا, باش یاستیغا قویونجا. پارداخلان, قیزیلگولوم, بیر اییلییم دویونجا.   ******  بیر گول اکدیم بویونجا, اییلمدی دویونجا. عومروم, گونوم ئوزانسین بو بالامین تویونجا.   ******  بالام یاتیر بئشیکده, بولبول اوخور ائشیکده. سن یات یوخون آلگیلن, من دورموشام کئشیکده.   ******  ائوینده, ائشییینده, یات قوزوم, بئشییینده. دان ئولدوزو, بیر ده من دورموشوق کئشییینده.   ****** &nbs...
8 ارديبهشت 1391

...براي فرزندم

    به تمام خوبيها و پاكيها و مقدسات سوگند   به عشق ديدن لبخند تـــــو ســـــــت   كه به اين دنـــــيـــــا پايـبـنـدم...   بخند عزيز دلم!!!   ...
7 ارديبهشت 1391

داستان :بابا جان فقط پنج دقيقه ، باشه ؟

        د ر يك پارك زني با يك مرد روي نيمكت نشسته بودند و به كودكاني كه در حال بازي بودن دنگاه     مي­كردند. زن رو به مرد كرد و گفت پسري كه لباس ورزشي قرمز دارد   و از سرسره بالا مي­رود پسر من است . مرد در جواب گفت : چه پسر زيبايي   و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسري كه تاب بازي مي­كرد اشاره   كرد . مرد نگاهي به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : سامي وقت رفتن است . سامي كه دلش نمي­آمد از تاب پايين بيايد با خواهش گفت بابا جان فقط 5   دقيقه . باشه ؟ مرد سرش را تكان د...
7 ارديبهشت 1391

فرشته ای به نام مادر

  کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند. خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود کودک ادامه داد:...
7 ارديبهشت 1391

ایام فاطمیه

ایام سوگواری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به همه عزیزان تسلیت میگوییم.     کدامین شب از آن شب تیره تر بود که زهرا حایل دیوار ودر بود شبی کاندر هجوم تیغ بیداد سرت را سینه زهرا سپر بود   زمان بر سینه خود سنگ می کوفت زمین از داغ زهرا شعله ور بود   عطش نوشان کوفی آتشین اند که حتی کوثر آنجا بی اثر بود   شراب کوفیان خون حسین است شراب فاطمه خون جگر بود   تو می دیدی ولی لب بسته بودی که آیین محمد (ص) در خطر بود   ندانستم که در چشم حقیقت کدامین مصلحت مد نظر بود   گلویت استخوانی آتشین داشت که فریادت فقط در چشم تر بود   چرا ...
7 ارديبهشت 1391